یکشنبه ۰۸ اردیبهشت ۹۸ ۱۲:۲۹ ۱,۸۳۷ بازديد
چرا
تبلیغات اینجانب عمل نمیکند؟! در دفتر کار یا دکان خود نشستهاید، به صورتحساب هزینهها نگاه میکنید . سکوت، تمام دور و اطراف را فراگرفته . چشم به راه زنگ گوشی تلفن یا ورود مشتری جهت فروش مال یا ارائه سرویس به او می باشید . ولی خبری نمیشود .
سختی این لحظات زمانی شدت میگیرد که به یاد کرایه مکان، بدهکاریها و سرمایهای که برای خرید جنس یا این که ساخت آن صرف کردهاید میفتید و منجر می شود که فشار عصبی زیادی بر شما وارد شود .
در
این لحظات بهترین کاری که به ذهنتان میرسد تبلیغ کردن است… با هزار امید، برای اینکه بتوانید به کسب و کارتان رونقی ببخشید، پولی را پیشبینی کرده و به سراغ یک ماشین کرایه ای تبلیغاتی میروید تا پیشنهاد تهیه و تنظیم بروشور، کاتالوگ یا یک تیزر تلویزیونی ۳۰ ثانیهای را بدهید . اگر چه از پرداخت چنین پولی راضی نیستید؛ البته با این اندیشه که این فعالیت مشتریان را به سمت اینجانب سرازیر مینماید به خویش متانت میدهید . این عملی است که شما به تیتر ایجاد کننده یا فروشنده مطلقا آنرا تجربه کردهاید .
آنگاه
دوباره به محل فعالیت خود بازمیگردید و درانتظار میمانید تا مشتریها پاشنه در را ازجا درآورند! اما باز نیز خبری نمیشود! با خود میگویید، پس چه شد؟ آن تمامی هزینهای که اینجانب کردم کجا رفت؟ در این مواقع اشخاص دوگونه عکسالعمل نشان میدهند . برخی تصمیم میگیرند دور تبلیغات را خط کشیده و دیگر به سراغ آن نروند . طبیعتا آن ها حق را به خویش داده و می گویند چرا باید هزینهای بیدلیل کرده و نتیجهای نگیرند . برخی دیگر نیز با این توجیه که تبلیغات ما باعث شناخته شدن ناممان در در بین مردم شده، به خویش وقار داده و باز به همان تبلیغات ناچیز اثر خود ادامه می دهند .
هر دو تیم اشتباه میکنند .
مجموعه نخستین به استدلال این که خویش را از مسیر شناخته شدن کنار کشیده و تیم دوم به این استدلال که صرفا قانون دنیای تبلیغات را فراموش کردهاند: «تبلیغات می بایست سبب فروش شود . تبلیغات دلیل قابل ذکر دیگری ندارد .
سئو در مشهد
(رایموند رابیکم)»
اما
چرا تبلیغات ما نتیجهای در بر ندارد؟ دلایل آن تماما روشن میباشد . در مرزو بوم ما به استدلال رقابتی نبودن صنعت و دولتی بودن عمده بنگاههای اقتصادی، علم بازاریابی و تبلیغات پروسه رویش زیاد کندی داشته و سبب شده که شرکتها تبلیغات را تنها در فروش اول ببینند .(۱) سازمانهای دولتی کسری میزان دارایی خود را به راحتی از دولت اخذ میکنند و برخی تولیدکنندگان بخش اعظم هم با حمایت تعرفههای گمرکی و در غیاب کالاهای مرغوب خارجی سهم خود را از بازار محفوظ دانسته و لذا خود را بی نیاز از صرف هزینهای برای تبلیغات مییابند . صرفا در یک سری نمونه مثل صنعت شویندهها شرکتهایی را میبینیم که خود را ملزم به سرمایهگذاری برای تبلیغات مییابند .
عامل دیگر این میباشد که بنگاههای اقتصادی به تبلیغات نه به عنوان یک دانش بلکه بخش اعظم به عنوان یک هنر مینگرند . ممکن است برایتان پیش آمده که به سراغ یک کانون تبلیغاتی رفته و سفارش تهیه گزینه تبلیغاتی خاصی را دادهاید . در این کانونها، افراد به یاد آشنایی با گرافیک اقدام به تنظیم موردها تبلیغاتی میکنند و صد البته فقط روی جنبه هنری آن تمرکز دارند . اهرمهای جذب مشتری بیشتر کانونها، تنها بها و زیبایی فعالیت میباشد . اما طراحی یک بروشور فروش ساده، با تالیف آن خیلی فرق داراست . در چنین مواردی دستاندرکاران تبلیغات، عمل خویش را اینگونه توجیه میکنند که زیبایی موجب ماندگاری نام در ذهن شخص گردیده و همین ماندگاری وی را به سمت خرید فرآورده سوق می دهد . اما این تمام داستان نمیباشد .
این فرض که اگر مصرف کننده با نام شما آشنا باشد، قلب و کیف پولش نیز این نام را دنبال خواهد کرد فرض صحت نمی باشد . زیبایی هنری جزئی از فعالیت میباشد که صرفا آن را بیشتر در معرض دید قرار میدهد؛ البته لزوما منجر به فروش نمیشود . تبلیغات زمانی کارساز است که به چهره آمیزهای از علم و هنر موضوع به کار گیری قرار گیرد .
خوشبختانه با ابتدا پروسه سری سازی در کشور، در آینده نزدیک نیاز به این علم بخش اعظم احساس خواهد شد . امیدوارم شما نیز به عنوان یکی از صاحبان صنعت های یا این که فروشندگان خوشفکر کشور، به سمت علمی کردن استراتژیهای تبلیغاتی خود پیش رفته و از هدر رفتن پولهای باارزشتان پرهیز نمایید . با بخاطر سپردن این نکته که قرار دادن اسم شرکتتان در خبرنامه و تلویزیون ضامن موفقیتتان نخواهد بود و می بایست برای هر ریالی که خرج میکنید، توقع برگشت داشته باشید .
نکته دارای اهمیت این است: هدف از تبلیغات هرج و مرج برپا کردن نمیباشد . سئو هدف آن فروش می باشد . این اکثر یک دانش میباشد تا هنر . در صورتیکه پولی را که صرف بازاریابی میکنید، به شما باز نگردد، با دردسر بزرگی مواجه میشوید .
تبلیغات اینجانب عمل نمیکند؟! در دفتر کار یا دکان خود نشستهاید، به صورتحساب هزینهها نگاه میکنید . سکوت، تمام دور و اطراف را فراگرفته . چشم به راه زنگ گوشی تلفن یا ورود مشتری جهت فروش مال یا ارائه سرویس به او می باشید . ولی خبری نمیشود .
سختی این لحظات زمانی شدت میگیرد که به یاد کرایه مکان، بدهکاریها و سرمایهای که برای خرید جنس یا این که ساخت آن صرف کردهاید میفتید و منجر می شود که فشار عصبی زیادی بر شما وارد شود .
در
این لحظات بهترین کاری که به ذهنتان میرسد تبلیغ کردن است… با هزار امید، برای اینکه بتوانید به کسب و کارتان رونقی ببخشید، پولی را پیشبینی کرده و به سراغ یک ماشین کرایه ای تبلیغاتی میروید تا پیشنهاد تهیه و تنظیم بروشور، کاتالوگ یا یک تیزر تلویزیونی ۳۰ ثانیهای را بدهید . اگر چه از پرداخت چنین پولی راضی نیستید؛ البته با این اندیشه که این فعالیت مشتریان را به سمت اینجانب سرازیر مینماید به خویش متانت میدهید . این عملی است که شما به تیتر ایجاد کننده یا فروشنده مطلقا آنرا تجربه کردهاید .
آنگاه
دوباره به محل فعالیت خود بازمیگردید و درانتظار میمانید تا مشتریها پاشنه در را ازجا درآورند! اما باز نیز خبری نمیشود! با خود میگویید، پس چه شد؟ آن تمامی هزینهای که اینجانب کردم کجا رفت؟ در این مواقع اشخاص دوگونه عکسالعمل نشان میدهند . برخی تصمیم میگیرند دور تبلیغات را خط کشیده و دیگر به سراغ آن نروند . طبیعتا آن ها حق را به خویش داده و می گویند چرا باید هزینهای بیدلیل کرده و نتیجهای نگیرند . برخی دیگر نیز با این توجیه که تبلیغات ما باعث شناخته شدن ناممان در در بین مردم شده، به خویش وقار داده و باز به همان تبلیغات ناچیز اثر خود ادامه می دهند .
هر دو تیم اشتباه میکنند .
مجموعه نخستین به استدلال این که خویش را از مسیر شناخته شدن کنار کشیده و تیم دوم به این استدلال که صرفا قانون دنیای تبلیغات را فراموش کردهاند: «تبلیغات می بایست سبب فروش شود . تبلیغات دلیل قابل ذکر دیگری ندارد .
سئو در مشهد
(رایموند رابیکم)»
اما
چرا تبلیغات ما نتیجهای در بر ندارد؟ دلایل آن تماما روشن میباشد . در مرزو بوم ما به استدلال رقابتی نبودن صنعت و دولتی بودن عمده بنگاههای اقتصادی، علم بازاریابی و تبلیغات پروسه رویش زیاد کندی داشته و سبب شده که شرکتها تبلیغات را تنها در فروش اول ببینند .(۱) سازمانهای دولتی کسری میزان دارایی خود را به راحتی از دولت اخذ میکنند و برخی تولیدکنندگان بخش اعظم هم با حمایت تعرفههای گمرکی و در غیاب کالاهای مرغوب خارجی سهم خود را از بازار محفوظ دانسته و لذا خود را بی نیاز از صرف هزینهای برای تبلیغات مییابند . صرفا در یک سری نمونه مثل صنعت شویندهها شرکتهایی را میبینیم که خود را ملزم به سرمایهگذاری برای تبلیغات مییابند .
عامل دیگر این میباشد که بنگاههای اقتصادی به تبلیغات نه به عنوان یک دانش بلکه بخش اعظم به عنوان یک هنر مینگرند . ممکن است برایتان پیش آمده که به سراغ یک کانون تبلیغاتی رفته و سفارش تهیه گزینه تبلیغاتی خاصی را دادهاید . در این کانونها، افراد به یاد آشنایی با گرافیک اقدام به تنظیم موردها تبلیغاتی میکنند و صد البته فقط روی جنبه هنری آن تمرکز دارند . اهرمهای جذب مشتری بیشتر کانونها، تنها بها و زیبایی فعالیت میباشد . اما طراحی یک بروشور فروش ساده، با تالیف آن خیلی فرق داراست . در چنین مواردی دستاندرکاران تبلیغات، عمل خویش را اینگونه توجیه میکنند که زیبایی موجب ماندگاری نام در ذهن شخص گردیده و همین ماندگاری وی را به سمت خرید فرآورده سوق می دهد . اما این تمام داستان نمیباشد .
این فرض که اگر مصرف کننده با نام شما آشنا باشد، قلب و کیف پولش نیز این نام را دنبال خواهد کرد فرض صحت نمی باشد . زیبایی هنری جزئی از فعالیت میباشد که صرفا آن را بیشتر در معرض دید قرار میدهد؛ البته لزوما منجر به فروش نمیشود . تبلیغات زمانی کارساز است که به چهره آمیزهای از علم و هنر موضوع به کار گیری قرار گیرد .
خوشبختانه با ابتدا پروسه سری سازی در کشور، در آینده نزدیک نیاز به این علم بخش اعظم احساس خواهد شد . امیدوارم شما نیز به عنوان یکی از صاحبان صنعت های یا این که فروشندگان خوشفکر کشور، به سمت علمی کردن استراتژیهای تبلیغاتی خود پیش رفته و از هدر رفتن پولهای باارزشتان پرهیز نمایید . با بخاطر سپردن این نکته که قرار دادن اسم شرکتتان در خبرنامه و تلویزیون ضامن موفقیتتان نخواهد بود و می بایست برای هر ریالی که خرج میکنید، توقع برگشت داشته باشید .
نکته دارای اهمیت این است: هدف از تبلیغات هرج و مرج برپا کردن نمیباشد . سئو هدف آن فروش می باشد . این اکثر یک دانش میباشد تا هنر . در صورتیکه پولی را که صرف بازاریابی میکنید، به شما باز نگردد، با دردسر بزرگی مواجه میشوید .
- ۰ ۰
- ۰ نظر