شنبه ۰۶ اردیبهشت ۹۹ ۱۴:۱۳ ۱,۶۲۶ بازديد
سئو در مشهد
روانشناسان یک تست معمولی البته بسیار تعجب آور را پباده سازی و اجرا کرده اند. دراین تست شخصی به صورت تصادفی گزینش گردیده و در اتاقی قرار میگیرد که پنج کلید و یک چراغ در آن موجود است. به وی گفته میشود که درحالتی که عمل خاصی را انجام دهد (خودش بایستی کشف نماید که چه کاری) چراغ پرنور خواهد شد و با هر توشه پرنور شدن یک امتیاز اخذ می کند. این اشخاص بایستی در بازه زمانی 30 دقیقه بیشترین امتیاز را گردآوری نمایند.
آزمایشی که هر روز در آن کمپانی میکنیم
حاصل این تست بسیار جذاب میباشد. اشخاص به طور تماما تصادفی کلیدها را فشار می دهند، مخلوط های متفاوت را آزمون مینمایند تا در غایت چراغ پرنور می شود و اولی امتیاز خویش را کسب می کنند. به صورت منطقی و برای کسب امتیازات طولانی تر به اندیشه تکرار همین فرایند میفتند اما خبری از پرنور شدن چراغ وجود ندارد.
اضافه اشخاص بعداز چند دفعه تکرار، متوجه می گردند کهاین طرز کارآمد وجود ندارد و ادغام های پیچیده تری برای پرنور کردن چراغ ما یحتاج میباشد. در فیض همت مینمایند تا طرز های جدیدی را آزمون نمایند. برای مثال سه توشه کلید 1، دو توشه کلید 3 و یک توشه کلید 5 را فشار داده و بعداز 10 ثانیه 3dsmax کلید 4 و 2 را همزمان فشار میدهد و دینگ! یک امتیاز دیگر کسب کرد.
ولی این طریق هم از عمل می افتد. آنان فکر میکنند که شاید امتیاز به کلید ها ربطی نداشته باشد . شاید روش ی نشستن اینجانب در آن اثر داشته باشد. یا این که شاید چیزهایی که لمس میکنم. و شاید به پاهای اینجانب ربطی دارااست. دینگ! یک امتیاز دیگر . آری ؛ شاید پاهای اینجانب دخیل باشند ، و کلید بعدی را میزنم. دینگ!
عموماَ ، طی ده عدد پانزده دقیقه ، هر نفر ، مخلوط خاصی را برای کسب امتیازات بیش تر پیدا میکند. این ادغام معمولاَ فعالیت عجیبی میباشد؛ مانند ایستادن روی یک پا یا این که مراقبت کردن یک مخلوط پیچیده از کلیدهایی که در مسافت هنگامی خاصی فشار داده میشوند، در حالی که فیس شخص به سمت خاصی میباشد؛ و مورد ها شبیه.
البته نصیب جذاب اعتنا داستان این میباشد؛ امتیازها به طور کاملَ تصادفی میباشند. هیچ ترکیبی نیست؛ هیچ الگویی در عمل وجود ندارد. صرفا یک لامپ موجود است که با صدای دینگ پرنور میگردد و اشخاص فکرمی کنند کاری که آنها در اکنون انجام آن میباشند، امتیاز را پیرو داشته میباشد.
انگیزه از این تست، این میباشد که نشان بدهد؛
بشر ها چقدر سریع کارکشته به ساخت و باورکردن اراجیفی میباشند که حقیقت ندارند
… و مشخص و معلوم شد که ما حقیقتا دراین فعالیت مهارت متعددی داریم.
هر هر که این اتاق را سوراخ مینماید ، این نظر را دارد که وی تست را بخوبی به آخر برده و امتیاز های خویش را کسب نموده است . البته تعداد الگوهایی که آنها برای کسب امتیاز پیدا کرده اند ، به اندازه ی خویش اشخاص ،منحصربهفرد می باشند .
یک مرد به فشردن ترکیبی از کلیدها رسیده بود که چنان پیچیده بود که حتی کارکشته به بیان کردن آن نبود. یک دختر بهاین فیض رسیده بود که می بایست چند دفعه به سقف ضربه بزند تا امتیاز بگیرد. هنگامی که وی اتاق را رخنه کرد، از بالا و ذیل پرش بسیار خسته گردیده بود.
این متن برگرفته از کتاب “هنر دقیق بی فرضی” نوشته “برند منسون” میباشد.
مغز ما وسیع ترین بازدارنده برای شعور مفاهیم میباشد!
مغز ما ماشین مضمون سازیست. چیزی که ما آن را مضمون می نامیم، از روش ارتباطی میباشد که مغز ما میان دو یا این که چندین تجربه برقرار میکند. ما یک کلید را فشار میدهیم و می بینیم که یک لامپ پرنور می گردد و فکرمی کنیم کهاین کلید، علت پرنور شدن لامپ بوده میباشد. این مسئله، پایه معناست.
ذهن ما پیوسته در درحال حاضر جنب و جوش و ایجاد رابطه های طولانی تر و اضافه میباشد تا به ما یاری دهد که دور و بر پیرامون خویش را بهتر شعور کنیم و در دست گرفتن بیشتری بر آن داشته باشیم.
البته دو اختلال موجود هست:
روانشناسان یک تست معمولی البته بسیار تعجب آور را پباده سازی و اجرا کرده اند. دراین تست شخصی به صورت تصادفی گزینش گردیده و در اتاقی قرار میگیرد که پنج کلید و یک چراغ در آن موجود است. به وی گفته میشود که درحالتی که عمل خاصی را انجام دهد (خودش بایستی کشف نماید که چه کاری) چراغ پرنور خواهد شد و با هر توشه پرنور شدن یک امتیاز اخذ می کند. این اشخاص بایستی در بازه زمانی 30 دقیقه بیشترین امتیاز را گردآوری نمایند.
آزمایشی که هر روز در آن کمپانی میکنیم
حاصل این تست بسیار جذاب میباشد. اشخاص به طور تماما تصادفی کلیدها را فشار می دهند، مخلوط های متفاوت را آزمون مینمایند تا در غایت چراغ پرنور می شود و اولی امتیاز خویش را کسب می کنند. به صورت منطقی و برای کسب امتیازات طولانی تر به اندیشه تکرار همین فرایند میفتند اما خبری از پرنور شدن چراغ وجود ندارد.
اضافه اشخاص بعداز چند دفعه تکرار، متوجه می گردند کهاین طرز کارآمد وجود ندارد و ادغام های پیچیده تری برای پرنور کردن چراغ ما یحتاج میباشد. در فیض همت مینمایند تا طرز های جدیدی را آزمون نمایند. برای مثال سه توشه کلید 1، دو توشه کلید 3 و یک توشه کلید 5 را فشار داده و بعداز 10 ثانیه 3dsmax کلید 4 و 2 را همزمان فشار میدهد و دینگ! یک امتیاز دیگر کسب کرد.
ولی این طریق هم از عمل می افتد. آنان فکر میکنند که شاید امتیاز به کلید ها ربطی نداشته باشد . شاید روش ی نشستن اینجانب در آن اثر داشته باشد. یا این که شاید چیزهایی که لمس میکنم. و شاید به پاهای اینجانب ربطی دارااست. دینگ! یک امتیاز دیگر . آری ؛ شاید پاهای اینجانب دخیل باشند ، و کلید بعدی را میزنم. دینگ!
عموماَ ، طی ده عدد پانزده دقیقه ، هر نفر ، مخلوط خاصی را برای کسب امتیازات بیش تر پیدا میکند. این ادغام معمولاَ فعالیت عجیبی میباشد؛ مانند ایستادن روی یک پا یا این که مراقبت کردن یک مخلوط پیچیده از کلیدهایی که در مسافت هنگامی خاصی فشار داده میشوند، در حالی که فیس شخص به سمت خاصی میباشد؛ و مورد ها شبیه.
البته نصیب جذاب اعتنا داستان این میباشد؛ امتیازها به طور کاملَ تصادفی میباشند. هیچ ترکیبی نیست؛ هیچ الگویی در عمل وجود ندارد. صرفا یک لامپ موجود است که با صدای دینگ پرنور میگردد و اشخاص فکرمی کنند کاری که آنها در اکنون انجام آن میباشند، امتیاز را پیرو داشته میباشد.
انگیزه از این تست، این میباشد که نشان بدهد؛
بشر ها چقدر سریع کارکشته به ساخت و باورکردن اراجیفی میباشند که حقیقت ندارند
… و مشخص و معلوم شد که ما حقیقتا دراین فعالیت مهارت متعددی داریم.
هر هر که این اتاق را سوراخ مینماید ، این نظر را دارد که وی تست را بخوبی به آخر برده و امتیاز های خویش را کسب نموده است . البته تعداد الگوهایی که آنها برای کسب امتیاز پیدا کرده اند ، به اندازه ی خویش اشخاص ،منحصربهفرد می باشند .
یک مرد به فشردن ترکیبی از کلیدها رسیده بود که چنان پیچیده بود که حتی کارکشته به بیان کردن آن نبود. یک دختر بهاین فیض رسیده بود که می بایست چند دفعه به سقف ضربه بزند تا امتیاز بگیرد. هنگامی که وی اتاق را رخنه کرد، از بالا و ذیل پرش بسیار خسته گردیده بود.
این متن برگرفته از کتاب “هنر دقیق بی فرضی” نوشته “برند منسون” میباشد.
مغز ما وسیع ترین بازدارنده برای شعور مفاهیم میباشد!
مغز ما ماشین مضمون سازیست. چیزی که ما آن را مضمون می نامیم، از روش ارتباطی میباشد که مغز ما میان دو یا این که چندین تجربه برقرار میکند. ما یک کلید را فشار میدهیم و می بینیم که یک لامپ پرنور می گردد و فکرمی کنیم کهاین کلید، علت پرنور شدن لامپ بوده میباشد. این مسئله، پایه معناست.
ذهن ما پیوسته در درحال حاضر جنب و جوش و ایجاد رابطه های طولانی تر و اضافه میباشد تا به ما یاری دهد که دور و بر پیرامون خویش را بهتر شعور کنیم و در دست گرفتن بیشتری بر آن داشته باشیم.
البته دو اختلال موجود هست:
- ۰ ۰
- ۰ نظر